، با گذشت 6 سال از فتنه 88 هر روز اسناد جديدي در راستاي اثبات خيانت سران فتنه به کشور نمايان مي شود.
چندي پيش، مايکل لدين مشاور اسبق شوراي امنيت ملي آمريکا با انتشار مطلبي در نشريه «فوربس» از نامه نگاري سران فتنه با مقامات کاخ سفيد خبر داد و نوشت: کاخ سفيد از طريق شامر براي موسوي پيام فرستاد. سبزها در پاسخ خواستار فشار به ايران شدند.
در ادامه اين افشاگري، حداد عادل در نطق پيش از دستور خود در مجلس با انتقاد از عملکرد فتنه گران اظهار داشت: آنچه که قابل توجه و عبرتآموز است نامه هشت صفحهاي ميباشد که در 9 آذر ماه سال 88 از سوي برخي معترضان انتخابات سال 88 به آمريکا فرستاده شد و اين روزها در آمريکا منتشر شده است.
وي همچنين گفت: اين نامه در پاسخ اين سوال وزارت امور خارجه آمريکا از رهبران جنبش سبز است که ما چه کاري بايد انجام دهيم و چه کاري نبايد انجام دهيم؟ پاسخي که به اين نامه داده شده به اندازهاي شرمآور است که تا ابد براي نويسندگان آن که البته نام خود را اعلام نکردهاند سياهرويي به بار ميآورد. آنها به آمريکاييها ميگويند که اگر ميخواهيد جنبش سبز به پيروزي برسد ايران را تحريم اقتصادي کنيد.
علي مطهري، نماينده مردم تهران در اولين واکنش به اين اظهارات حداد عادل مدعي شد اين سخنان تهمت است و گفت: بهتر است اجازه دهيم کساني که شما آنها را به نوشتن اين نامه متهم ميکنيد، به اينگونه ادعاها پاسخ دهند تا مردم قضاوت کنند، والا هرکس تنها نزد قاضي برود راضي برميگردد.
پزشکيان، ديگر نماينده مجلس هم اظهار داشت: اظهارات آقاي حدادعادل، اعتبار بخشيدن به سخنان کذب چند صهيونيست است؛ اصولگرايان اگر کوچکترين سندي، بيش از سخنان مايکل ليدن دارند آن را منتشر کنند. آيا اصولگرايان بقيه ادعاهاي صهيونيستها را هم همينطور چشم بسته قبول ميکنند؟
اما در حالي که اصلاح طلبان به دنبال سند و مدرک از سوي اصولگرايان براي اثبات سخنان خود درباره سران فتنه مي گشتند، داريوش سجادي به عنوان مشاور کروبي که يکي از سران فتنه در کشور است، واکنش جالبي به اين موضوع از خود نشان داده است.
داريوش سجادي در فيس بوک خود نوشت:
افشاگري «مايکل لدين» از نامه ارسالي سران جنبش سبز به وزارت خارجه آمريکا در خلال شهرآشوبي هاي بعد از 88 و سعايت ايشان نزد اجنبي براي تحريم بيشتر ايران بمنظور به زانو در آمدن جمهوري اسلامي از چند جهت حائز اهميت است.
ـ نخست آنکه قبل از افشاگري لدين، اينجانب نيز شخصاً و بتناوب و به سهم خود در مقالاتي متعدد بر اين نکته تاکيد داشتم که تحريم هاي فلج کننده اقتصادي غرب عليه ايران محصول و برآيند مساعي جميله جنبش سبز بود که بعد از ناکامي در کف خيابان متوسل به دوپينگ غربي ها شدند.
ادبيات و جمله بندي و فحواي نوشتاري نامه براي آشنايان با قشربندي سياسي ايران بوضوح مويد آنست که نويسندگان نامه مزبور يا سکولارهاي افراطي مخالف جمهوري اسلامي اند و يا وحوش منسوب به گروهک تروريستي مسعود رجوي که با فرصت طلبي و خيانت ورزي شناخته شده شان اقدام به چنين مرواده اي بدون امضائي با دشمن کرده اند.
ـ علي ايحال و با فرض اثبات قطعي چنين مُحـّرراني، باز هم نفس وجود چنين نامه خائنانه اي تماميت سبزها را بر کرسي شماتت مي نشاند. مگر غير از آن است که در آن مقطع جنبش سبز با گردني افراشته خود را رنگين کماني از همه گروه هاي مخالف جمهوري اسلامي تعريف مي کرد که از منتهي اليه «نئاندرتال هاي سلطنت طلب» تا «وحوش مسعود رجوي» و رقاصان و خناسان و خنياگران و رامشگران را پکيجي ميزباني مي کرد!؟
مگر غير از آنست که بنده و امثال بنده و ديگراني از سر دلسوزي و نگراني بارها سران جنبش سبز را در آن مقطع هشدار و انذار داديم که دست به مرزبندي و تفکيک مواضع خود به عنوان فرزندان انقلاب با چنان اجامر و اراذلي بزنيد تا مانع از سوء استفاده اغيار و حراميان از گارد انقلابي شمايان شوند!؟ که متاسفانه در آن زمان «آنچه يافت مي نشود» گوش شنوائي بود!
ـ عطف به اظهارات مسعود پزشکيان در واکنش به سخنان روز گذشته «حدادعادل» ناظر بر مذمت سران جنبش سبز بابت نامه مذکور که پزشکيان در مقام اعتراض به حداد فرموده اند:
اگر جريان اصولگرا به جز گفتههاي آقاي «لدين» سند ديگري درباره آن نامه دارد، بايد آن را رو کند قطعا اگر مستندات بيشتري وجود دارد بايد منتشر شود و اتفاقا اصلاحطلبان هم از اين کار استقبال ميکنند تا وطن فروشان و خائنين به ميهن و انقلاب معلوم شوند. اما اگر چيز ديگري نيست اصولگرايان بايد بابت اين همه تهمت توضيح دهند ... اصولگرايان هميشه از روش اتهامزني براي حذف رقيب داخلي بهره بردهاند. سوال من از آقاي حداد عادل اين است که آيا واقعا ارزش دارد که براي متهم کردن رقباي داخلي خودتان که انقلاب و نظام را هم قبول دارند، به سخنان کذب سر سختترين و تندروترين دشمنان کشور اعتبار ببخشيد؟ من واقعا از اين همکاران اصولگرا ميخواهم تا اگر اطلاعات بيشتري از آنچه که آمريکاييها گفتهاند، درباره آن نامه دارند حتما آن را منتشر کنند تا ما بدانيم که صرفا استنادشان به سخنان يک صهيونيست آمريکايي نبوده است.
مزيد اطلاع جناب پزشکيان و در راستاي بيشينه خواهي ايشان نسبت به اسنادي از اين دست مي توان معروض داشت همين يک ماه پيش بود که جلوتر از «لدين» و اتفاقا از ميانه همين جناح اصلاح طلب فردي مانند «صادق خرازي» ادعائي مشابه را مطرح کرد که دست بر قضا مويد محتواي مستند «لدين» است!
جناب پزشکيان مي توانند به اين بخش از اظهارات «خرازي» رجوع کنند که در مصاحبه با نشريه مثلث گفت:
من اصلاحطلبي که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگيرد را قبول ندارم؛ اينکه بروند و اتهام بزنند و بد وبي راه بگويند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کساني را يادم است که در دوراني که سفير بودم با خارجيها مذاکره ميکردند و به دشمن گرا ميدادند؛ من آنها را بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارم. ليستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزي ارائه دهم، ارائه خواهم داد. منتها به سيستم امنيتي نخواهم داد و اگر بخواهم بدهم به مردم ايران ارائه ميدهم که بدانيد اين آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپايي يا فرانسوي يا فلان مقام ارشد آمريکايي پنهاني مذاکره کرده وگرا داده است. ما اين را قبول نداريم.
هر چند اثبات ادعا با مدعي است اما انصافا آيا در همان مقطع بجاي استقبال از افشاگري «خرازي مزبور» ناجوانمردانه متوسل به سابوتاژ و ترور شخصيت مشاراليه نشديد که «فلاني» قاچاقچي عتيقه و کذا و کذايند!؟
هرچند اين افشاگري مشاور کروبي گواهي براي اثبات فتنه گري در سال 88 است اما فتنه 88 موضوع مبهمي نبوده که برخي از افراد و رسانه ها امروز به دنبال تطهير سران فتنه هستند.
سران فتنه که با طرح ادعاهاي واهي هرگز حاضر نشدند از ارازل و اوباش دوري کنند، رسانه مورد اطمينان خود را رسانه هاي بيگانه قرار داده و بيانيه هاي آشوب خود را از طريق آنها مخابره ميکردند.
انتهاي پيام/ط